جدول جو
جدول جو

معنی حجه فروشی - جستجوی لغت در جدول جو

حجه فروشی(حَجْ جَ فُ)
عمل حجه فروش. معافری. حج بالنیابه. حج بالنیابه را شرایطی است که در عنوان حج بتفصیل از آن یاد شده است. و نیز رجوع به ترجمه النهایه فی مجرد الفقه تألیف شیخ طوسی چ محمدباقر سبزواری ج 1 ص 184 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ / سِ کَ)
آنکه به نیابت از میت مستطیع و واجب الحج در ازاء مزدی حج گزارد. معافر. (مهذب الاسماء). و غالباً خریداران حج بکسی مراجعه میکنند که خود بحج رفته و از نظر مذهبی مورد اطمینان باشد و چه بسا کسانی در این کار تخصص یافته و بلقب ’حجه فروش’ شهرت یابند، مانند حاجی ملاباقر تبریزی حجه فروش که داستانی از او در کتاب ’النجم الثاقب’ حاجی نوری متوفی 1320 هجری قمری و در کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی (ص 551) آمده است. حجه فروش باید از محل سکونت موکل خود (حجه خر) با هزینۀ او بسفر حج اقدام کند ولیکن اگر دارائی موکل کفاف همه این مخارج را ندهد برخی اجازه میدهند که هزینۀ سفر حجه فروش فقط از محل میقات تا مکه و بازگشت به میقات پرداخت شود. و این حج را حج میقاتی نامند
لغت نامه دهخدا
(حُ فُ)
عمل حسن فروش:
حسن فروشی گلم نیست تحمل ای صبا
دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاه فروشی
تصویر کاه فروشی
شغل و عمل کاه فروش، دکان و محل کاه فروش
فرهنگ لغت هوشیار
جلوه گری، جلوه فروشی، خودنمایی، رفتار نزاکت آمیز، نازک ادایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد